مواجهه ایرانیان با نظریه تکامل انواعنخستین آشنایی فارسی زبانان با نظریة تطور و تبدل انواع ــ که در زبان فارسی مسامحتاً به نظریة تکامل مشهور شده است [۱]
محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۱۷.
ــ بر اساس مدارک موجود، به دورة قاجار و ترجمه های صورت گرفته در آن دوره باز میگردد.فهرست مندرجات۲ - نخستین نقدها ۲.۱ - بهترین نقد ۲.۲ - بیان اجمالی نقد های مسجد شاهی ۳ - نظریه داروین در کتب فارسی ۴ - واکنشهای مسلمانان به نظریه داروین ۴.۱ - تطابق با اندیشه های اسلامی ۴.۲ - تعارض با اندیشه های اسلامی ۴.۳ - جمع بین نظریه داروین و آیات خلقت ۴.۴ - شبه علمی بودن نظریه داروین ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - نخستین کتابها در افکار دارویندر این دوره یکی از معلمان دارالفنون به نام میرزاتقی خان انصاری کاشانی گزارشی از مهمترین کتاب داروین ، یعنی اصل انواع بنا بر انتخاب طبیعی، را در کتابی به نام جانورنامه منعکس نمود که در ۱۲۸۷ (یازده سال پس از انتشار اصل انواع) به چاپ رسید. [۲]
فریدون آدمیت، اندیشة ترقی و حکومت قانون، ج۱، ص۲۴ـ۲۶.
[۳]
عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی، ج۲، ص۶۳۶.
[۴]
محمد نوری، «نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم»، ج۱، ص۴۴،.
از این نخستین آشنایی تا ترجمه های دیگر، سالها فاصله افتادترجمة شش فصل از پانزده فصل اثر مذکور با نام بنیاد انواع بوسیلة انتخاب طبیعی یا تنازع بقا در عالم طبیعت، به قلم عباس شوقی در فروردین ۱۳۱۸ و ترجمة کامل آن با نام منشأ انواع به قلم نورالدین فرهیخته در ۱۳۵۷ ش منتشر شد. در این فاصله، قسمتهایی از این کتاب و نیز دیگر آثار داروین به صورت پراکنده ترجمه شد، از جمله در داروینیسم و تکامل،. [۵]
محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۱۳۱ـ۱۶۳.
اما این موضوع به معنای ناآشنایی و مواجه نشدن با این نظریه در طول این سالها نیست، چرا که ایرانیانِ اهل علم در این دوره به واسطة زبان عربی ــ که نظریات داروین اندکی پس از انتشار در آن منعکس میشد [۶]
برای آگاهی بیشتر تکامل، بخش آخر: سیر کتاب نگاری عربی درباره تکامل
آشنا بودند. مثلاً علی اصغر حکمت که کتاب لودویگ بوخنر (متوفی ۱۸۹۹) در بارة نظریة داروین را از روی ترجمة عربی شبلی شُمَیِّل به فارسی بر گردانده، در مقدمة آن نوشته که در ایامجوانی به واسطة همین کتاب با این نظریه آشنا شده و حتی آن را ترجمه کرده بوده، اما به سبب مساعد نبودن شرایط انتشار چنین کتابی در آن زمان، چاپ آن سالها به تعویق افتاده است [۷]
رجوع کنید به ص ب ـ ج.
۲ - نخستین نقدهاقدیمترین نقد این نظریه در میان ایرانیان هم ظاهراً به سیدجمال الدین اسدآبادی و کتاب نَیْچِریّة او بر میگردد. او در این کتاب بر اساس این تصور که داروین گفته انسان میمون است، نظریة داروین را در زمرة نظریات دهری مطرح و رد کرده است [۸]
جمال الدین اسدآبادی، رسائل فی الفلسفة والعرفان،ص ۱۲۴ـ۱۲۶
. همین تصور از نظریة داروین، در ادبیات فارسی هم منعکس شده، چنانکه میرزادة عشقی [۹]
محمدرضابن ابوالقاسم عشقی، سدة میلاد میرزادة عشقی ص ۳۶۰ـ ۳۶۱.
[۱۰]
محمد قائد، عشقی، ج۱، ص۱۴۴ـ ۱۴۵.
در شعر خود از اینکه آدمی، زاده میمون است سخن گفته و صادق هدایت [۱۱]
صادق هدایت، سایه روشن، ص ۹۹
نام یکی از قصه های کوتاهش را که درباره میمونهای آدم نماست «پدران آدم» نهاده و آنها را حلقه ای که نژاد انسان را به میمون متصل نموده، معرفی کرده است. رسالة انتقادی دیگری که آن هم کم وبیش بر مبنای همین تصور شکل گرفته، رسالة تنقید مقاله دارونیستها اثر اسداللّه خرقانی (متوفی ۱۳۱۵ ش) است. وی در این کتاب، پس از ذکر آرای پیروان ادیان مختلف درباره خلقت انسان [۱۲]
اسداللّه خرقانی، رسالة تنقید مقاله دارونیستها، ص ۱ـ ۵
، نظر لامارک و داروین را مطرح کرده، بر این اساس که این آرا مبتنی بر تبدیل و مسخ موجودات زنده و انسان است و با استناد به اقوال برخی دیگر از غربیان این آرا را رد کرده است. او در این رساله به جنبة علمی نظریه توجه نکرده و آن را از مقولة سخنوری دانسته است، نه براهین طبیعی و فلسفی. در ضمنِ این انتقادات، خرقانی مخالفت جدّی خود را با آرای متجددانه نیز نشان داده و بیان چنان آرای سخنورانه ای را «در سایة حریت» دانسته است [۱۳]
اسداللّه خرقانی، رسالة تنقید مقاله دارونیستها، ص ۳۱ـ۳۲
.۲.۱ - بهترین نقدمهمترین و عالمانه ترین کوشش در نقد فلسفة داروین ــ حتی در قیاس با آثاری که سالها بعد منتشر شده ــ کتاب نقد فلسفة داروین (چاپ ۱۳۳۱) به زبان عربی است که چند سالی قبل از اثر پیشین منتشر شده و اثر عالم اصفهانی، محمدرضا نجفی اصفهانی یا مسجدشاهی (متوفی ۱۳۶۲)، است. او در این اثر دو جلدی، به تصریح خودش، نخست نظریة تکامل را از جهت دینی و سپس از جهت علمی نقد کرده و در مرحلة بعد با ذکر دلایل ایجابی و اثباتی درباره وجود باری، به رد شبهات منکران خدا و به ویژه پیروان ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است. این کتاب که نه فقط از حیث مواجهة عالمان مسلمان با نظریة تکامل، بلکه بهطور کلی به عنوان نمونه ای از مواجهة این عالمان با دستاوردهای تجدد شایان توجه است، با تقسیم بندی تاریخی شبهاتی که اسلام با آنها مواجه بوده، آغاز میشود. بنا بر این تقسیم بندی، اسلام با سه دورة طرح شبهات روبرو بوده است: نخست در عصر صاحب شریعت و نزول وحی، دوم در اوایل خلافت عباسی که علوم یونانی به عالم اسلام راه یافت و سوم در دورة جدید که شبهات و مسائل جدیدی از غرب به عالم اسلام راه یافته است. شبهات دورة اول، شبهاتی بسیط و حاصل ذهن افرادی کم دانش بود که بعضاً در قرآن نیز مطرح و رد شده است. [۱۴]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، ج۱، ص۴ـ۶.
شبهات دورة دوم جدّیتر بود اما عالمان مسلمان با اخذ مصطلحات یونانیان و مدون کردن مطالبشان، به پیرایش و افزایش علوم یونانی پرداختند و با پاسخگویی به این شبهات، عملاً بر قوّت دین افزودند. به نظر مسجدشاهی شبهات دورة سوم به قوّت شبهات دورة دوم نیست ولی خطر آنها برای جوامع اسلامی بیشتر است، چرا که علوم یونانی بعد از زوال حکومت آنها به عالم اسلام راه یافت، اما علوم غربیان در ایامی به جوامع اسلامی میآید که آنها قدرتمندند. او با ذکر اینکه ما به صنعت غربیان نیاز داریم، نه به کفریات شوپنهاور و نیچه و رمانهای مبتذلی مثل کنت منت کریستو و کمدیهایی از قبیل آثار مولیر، می گوید ما باید علومی را که در اصل غربیها از خود ما گرفته اند، دوباره اخذ کنیم و به زبان خود در آوریم و بر آنها بیفزاییم؛ یعنی، دقیقاً باید همان کاری را بکنیم که در نهضت ترجمه صورت گرفت. او تأکید میکند که شرق و غرب تقسیم بندی جغرافیایی است و علم، شرقی و غربی ندارد و نباید علوم را از آن غربیان دانست.۲.۲ - بیان اجمالی نقد های مسجد شاهیبر مبنای چنین اندیشههایی است که مسجدشاهی به مطرح کردن نظریة تکامل و نقد آن همت میگمارد. او میگوید نظریة تکامل به فرض صحت الزاماً با اعتقاد به صانع منافات ندارد و اگر مشکل و اختلافی هست صرفاً در کیفیت خلقت، بویژه کیفیت خلق انسان، است [۱۵]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۱، ص ۱۶
. اندیشة داروین ــ بر خلاف آنچه بعضی پیروان و شاگردان او گفتهاند ــ مستلزم انکار خالق و ماوراءالطبیعه نیست [۱۶]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، ج۱، ص۱۹ـ۲۰.
و مهمترین عالمان و قائلان به نظریة تکامل به منافات نداشتن نظریة تکامل با وجود خدا اشاره کرده اند. او در این زمینه از لامارک، والاس، تامس هاکسلی، هربرت اسپنسر و خود داروین نام میبرد.به نظر میرسد که عمده ترین منبع مسجدشاهی در بحث از نظریة تکامل، فلسفة النشوء و الارتقاء اثر لودویگ بوخنر به ترجمة شبلی شُمَیِّل بوده که به آن استنادات دقیقی دارد [۱۷]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، ج ۱، ص ۱۰۲ـ۱۰۳
اما او چنانکه خود تصریح میکند از ترجمة اثر اصلی داروین نیز استفاده کرده است [۱۸]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۱، ص ۴۸
) و بر مبنای این آثار با طرح آرای داروین، به رد تبار مشترک انسان و حیوان پرداخته است. توجه او در نقد نظریة تکامل از نظر دینی، بویژه به نظریات ارنست هکل معطوف است.در بخش نقد علمی، مسجدشاهی با برشمردن اصول داروین، که به تعبیر او عبارت است از تنازع بقا، تکون تبانیات و تغییر افراد، وراثت (نقد این بخش، چنانکه در انتهای کتاب آمده، به چاپ نرسیده است) [۱۹]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۱، ص۲۴۳
و انتخاب طبیعی، می کوشد با دو روش اعتبار و قطعیت نظریه را نقد کند:یکی نشان دادن تعارض در آرای نظریه پردازان تکامل، و دیگری بر شمردن شواهد تجربی مغایر با شواهد ذکر شده در نظریة تکامل. در جلد دوم به دفاع از دینداری به نحو عام، و نه دینی خاص [۲۰]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۵
، پرداخته شده است. او پس از ذکر مجدد مقدماتی در نقد نظر داروین ــ از قبیل اینکه حلقه های مفقوده ای که داروین به دنبال آنها بوده، یافته نشده [۲۱]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۲۱
و اینکه حکم کنیم تبار انسانها و دیگر موجودات به موجود واحدی میرسد یا خیر فعلاً در توان علوم طبیعی نیست [۲۲]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، ج ۲، ص ۲۳
ــ چنین نتیجه میگیرد که باید قول دین را پذیرفت و بر همین مبنا به دفاع از دین میپردازد.نخست درباره وجود صانع، که آن را بدیهی و بی نیاز از برهان میداند [۲۳]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، ج ۲، ص ۴
، سخن میگوید و با نوشتن مناظره ای میان یک مؤمن و یک معطل، در بارة مسائلی مانند وجود خدا و دین، نسبت علم و دین، وضع علم و نظریة داروین و مادّیگری، تصوف و وحدت وجود و همه خدایی (پانته ایسم)، رد فهم بوخنر از فلسفة ارسطو، بحث در نسبت فلسفه و علم یا به اصطلاح مارکسیستها فلسفة نظری و فلسفة علمی و رد نظام اشتراکی بحث میکند. او با ذکر کشفیات و اختراعات گالیله و نیوتن و ادیسون و هاروی و مارکونی [۲۴]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۱۳۹ـ۱۴۱
، از صناعات و اکتشافات جدید علمی و صنعتی دفاع میکند و آنها را مغایر با دین نمیداند و میگوید دین منافی آزادی افکار در کشف قوانین طبیعت واختراع صنایع مفید نیست [۲۵]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۱۴۱
و اساساً موضوع دین، علم نیست، بلکه امری ورای آن است که قوّت آن به قوّت علم میافزاید [۲۶]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۱۴۲
. معطل از نیمه های مناظره هدایت میشود و مناظره به صورت گفتگوی مؤمن و مهتدی ادامه مییابد. در این گفتگو انتقاداتی از این دست که دین، آزادی افکار را محدود میکند و سبب جنگ و خشونت میشود و به استبداد و نفی حقوق و برابری میانجامد مطرح میشود و با ذکر دلایل مختلف از قبیل اینکه جنگهایی مانند جنگهای مسیحیان که به نام دین صورت گرفته، بیشتر ناشی از منافع شخصی بوده تا دینداری [۲۷]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۱۶۴ـ۱۶۶
و وقایع غیردینی مثل انقلاب فرانسه هم جنگ و خشونت بسیار به همراه داشته [۲۸]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۱۶۷
و اعمالی از قبیل سوزاندن ژاندارک نه دینی که سیاسی بوده است [۲۹]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، ج ۲، ص ۱۷۲ـ۱۷۳
، به این انتقادات پاسخ میدهد. آخرین توصیة مسجدشاهی برای روشن کردن ذهن مردم در برابر نظریاتی مثل نظریة تکامل این است که باید تفاوت حقایق ثابت دینی و ملحقات و امور جوهری و عرضی و یقینی و ظنی را برای مردم توضیح داد و به تبیین این امر پرداخت که اکتشافات علمی با دین تعارضی ندارند [۳۰]
محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون،ج ۲، ص ۲۳۸.
۳ - نظریه داروین در کتب فارسیبتدریج نظریه های تکاملی در کتابهای فارسی بیشتر مطرح شد. مطرح کنندگان این نظریه گروههای مختلفی بودند. گروهی این نظریه را به مثابه تأییدی بر مادّیگری مطرح میکردند. این گروه غالباً دارای تمایلات مارکسیستی بودند و به ماتریالیسم دیالکتیک و تاریخی باور داشتند [۳۱]
ژ. گورف، داروینیسم و مذهب، (ترجمه و تلخیص) نورالدین فرهیخته، تهران ۱۳۵۷ ش
[۳۲]
ترجمة حسین محمدزاده صدیق، تهران ۱۳۵۵ ش، م آ کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان.
نورالدین فرهیخته، قالب تکاملی جانداران و تکامل اجتماعی انسان؛ اُپارین، حیات، طبیعت، منشأ و تکامل آن، ترجمة هاشم بنی طرفی، تهران ۱۳۵۸ ش؛ ترجمة همان اثر با عنوان پیدایش و سیر تکاملی طبیعت، ترجمة مصطفی مفیدی، تهران ۱۳۵۹ ش؛ همان، ترجمة نورالدین فرهیخته، تهران: دهخدا، (بی تا.)).گروهی دیگر، آن را به عنوان نظریه ای علمی، بویژه در حوزة زیست شناسی ، مطرح میکردند [۳۳]
داروینیسم و تکامل، محمود بهزاد؛ لورن آیزلی، قرن داروین، ترجمة محمود بهزاد، تهران ۱۳۳۹ ش؛ آیزاک آسیموف، سرچشمة زندگی، ترجمة محمود بهزاد، تهران ۱۳۴۵ ش
. هر چند که در این آثار هم خواه ناخواه به تعارض کتاب مقدّس و کلیسا با این نظریه، اشاره میشد و مسائل دینی مطرح میگردید. [۳۴]
، محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۸ـ۱۴،۷۶ـ۷۷.
البته گاهی در این معرفیها نظریه از صورت صرفاً علمی خارج میشد و به مسائل اجتماعی تعمیم مییافت و گاه از آن نتیجه گیری اخلاقی میشد. [۳۵]
محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۴۰۴.
[۳۶]
م آ کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان، ج۱، ص۱۰۱.
گروهی نیز این نظریه را پشتوانة ایدئولوژی انقلابی خود قرار داده بودند و به ترویج آن میپرداختند، مانند سازمان مجاهدین خلق. این گروه که آمیزه ای از آرای اسلامی و اندیشه های مارکسیستی داشتند، نظریة تکامل را بخشی از ایدئولوژی خود قرار داده بودند، چنانکه کتاب حیات، طبیعت، منشأ و تکامل آن اثر اُپارین و از کهکشان تا انسان اثر جان ففر جزء برنامة آموزشی سازمان بود. [۳۷]
مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، ج۱، ص۱۶ـ۱۷.
این گروه تعارضی میان نظریة تکامل و اسلام نمیدیدند و برای این نظریه نظایری نزد پیشینیان میجستند، مثلاً نزد مسکویه، اخوان الصفا و ابن رشد [۳۸]
محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۴۳.
و میکوشیدند که آن را با حرکت جوهری ربط دهند. [۳۹]
محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۲۱.
آنها تکامل را به صورت لفظی با بار ارزشی مثبت به کار میبردند (نه به معنای صرف تطور و تبدل انواع) و آن را با اندیشه های مارکسیستی پیوند میزدند تا به تکامل اجتماعی برسند. [۴۰]
محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، ج۱، ص۲۸.
۴ - واکنشهای مسلمانان به نظریه دارویندر مواجهه با این نظریه، مسلمانان واکنشهای مختلفی داشته اند. ۴.۱ - تطابق با اندیشه های اسلامیگروهی میکوشیدند نشان دهند این نظریه نه تنها با اندیشه های اسلامی تعارضی ندارد، بلکه در میان مسلمانان سابقه هم دارد. نمونة جالب توجه در این گروه، رسالة داروین و حکمای مشرق زمین، یا، سردارنامه اثر اعتمادالتولیه عنایت اللّه دستغیب شیرازی متخلص به روحی است که معتقد بود صرفاً بیان داروین با بیان گذشتگان ما متفاوت است و نظر او پیشتر و به بیان دیگر در آثار ابن عربی، مسکویه و صدرالدین شیرازی آمده است. وی در این اثر کوشیده است تفاوتها را نادیده بگیرد و هم جانب نظریة علمی عصر را نگه دارد و هم نشان دهد که گذشتگان ما نیز آرای مهمی داشته اند. با اینهمه، نویسندة این رساله ناگزیر شده مسئلة نفس ناطقه را از مسائل تکاملی جدا کند. این عمده ترین مسئلة معتقدان و متدینان در مواجهه با نظریة تکامل بوده است، چرا که اولاً انسان را به لحاظ اخلاقی اشرف مخلوقات و خلیفة اللّه میدانستند و نمیخواستند او را در شمار دیگر موجودات آورند. [۴۱]
در پیرامون روان.
ثانیاً مسئلة آنان این بوده که بر اساس روایتی از خلقت که از قرآن در مییافته اند، نظریة داروین را دست کم در مورد خلقت انسان، در تعارض با دیدگاه دینی میدیده اند. با تثبیت بیشتر نظریه های تکاملی، گروهی از کسانی که هم علوم جدید را میشناختند و هم تعهد و التزام دینی داشتند، کوشیدند نشان دهند که قرآن با نظریة تکاملی تعارض ندارد و در قرآن نه تنها امری معارض با نظریه های تکاملی دیده نمیشود، بلکه آیاتی از آن مؤید نظریه های تکاملی است [۴۲]
یداللّه سحابی، قرآن و تکامل، (تهران) : رسالت قلم، (بی تا).
[۴۳]
یداللّه سحابی، خلقت انسان
. [۴۴]
مهدی بازرگان، توحید و طبیعت و تکامل، ج۱، ص۳۲ـ۵۶،.
[۴۵]
محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج۳، ص۹۷ـ۱۰۴.
شاخصترین تلاش در این زمینه، که به در گرفتن بحثی میان موافقان و مخالفان نظریة تکامل انجامید، کتاب خلقت انسان اثر یداللّه سحابی است. وی که نخست در کتاب مختصر قرآن و تکامل کوشیده بود پس از طرح اجمالی این نظریه مطابقت آن را با قرآن، بویژه بر اساس آیة ۴۵ سورة نور و آیة ۴ سورة جاثیه، نشان دهد، در کتاب خلقت انسان پس از طرح و بررسی تفصیلی نظریه های تکامل در حوزه های زمین شناسی و زیست شناسی، به بررسی نسبت این نظریه با اندیشه های اسلامی و بویژه قرآن میپردازد. سحابی بر این اساس که رد نظریة تکاملی از آن جهت که مورد استفادة مادّیون است، خلاف منطق علم است [۴۶]
یداللّه سحابی، قرآن و تکامل، ص ۱۱
و بیان اینکه امروزه این نظریه از مسلّمات علم است [۴۷]
یداللّه سحابی، قرآن و تکامل، ص ۱۰۱ـ۱۰۳
به طرح این پرسش پرداخته که آیا انسان و آدم در قرآن یکی است ؟ اگر نیست کدامیک در خلقت مقدّم است ؟ آیا خلقت انسان متصل بوده یا نه و بالاخره مقدّمات خلقت انسان چه بوده است ؟ او با تحلیل مفاهیم انسان، بشر، ناس، اِنس، اُناس و آدم در آیات قرآن به این نتیجه رسیده که خلقت آدم در میان انسانها و بنابراین بعد از پیدایش آنها صورت گرفته است و انسان و سایر موجودات در قرآن پیوستگی و ارتباط دارند [۴۸]
یداللّه سحابی، قرآن و تکامل، ص ۱۰۸
۴.۲ - تعارض با اندیشه های اسلامینظریات مذکور، واکنشهایی بر انگیخت و مباحثی را دامن زد. گروهی بر این اساس که آیات قرآن در زمینة خلقت و بویژه خلقت انسان صریح است و معنای ثبات انواع از آن درک میشود، به رد نظریه های تکاملی و از جمله نظر داروین پرداختند. [۴۹]
خلقت انسان در قرآن.
یکی از شاخصترین چهرهها در این زمینه علامه طباطبائی است که در المیزان بصراحت به تعارض نظریة تکاملی با قرآن حکم کرد. به نظر وی آیات قرآن در زمینة خلقت، ظهوری قریب به صراحت دارد. او بر این اساس معتقد بود بشری که اکنون موجود است بواسطة تناسل از مرد و زن معیّنی، یعنی آدم و همسر او، پدید آمده است. آنها نیز انسانهای کاملی شبیه انسانهای فعلی و در معرض خطاب و تکلیف بوده اند. به نظر طباطبائی لزومی ندارد فهم خود از امری را که در قرآن نسبتاً صریح است با فرضیات مطابق سازیم سحابی نیز به انتقادات علامه طباطبائی پاسخ داده است [۵۲]
خلقت انسان، ص ۱۷۹ـ۲۰۳ .
این نوع رد نظریه های تکاملی در زبان فارسی محدود به مسلمانان نبوده و پیروان دیگر ادیان نیز که آن را با کتاب مقدّس در تعارض مییافته اند، به آن پرداخته اند. [۵۳]
کنت ناتانیل تیلور، تکامل یا آفرینش.
هرچند نظر علامه طباطبائی در نقد روش و نظر سحابی موافقان بسیاری داشته، اما راه حلها و تبیینهای پیشنهادی بعدی کمتر جنبة رادیکال داشته و به صورت راه حلهایی کم وبیش جدلی مطرح شده است. در بسیاری از این راه حلها در وهلة اول بر این مسئله تأکید میشود که نظریة تکامل صرفاً فرضیه است و تا وقتی که اثبات نشده، هیچ مسئله ای ایجاد نمیکند [۵۴]
جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۱۸، قم: توحید، (بی تا).
[۵۵]
ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، به کوشش حسین حقانی زنجانی، قم ۱۳۴۵ ش، ج۱، ص۱۴، ۱۳۸ـ ۱۴۷.
[۵۶]
ناصر مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۲۶۹ـ۳۰۰
. در این مورد غالباً به خود غربیان هم استناد میشود، [۵۷]
جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۶۷ـ ۷۱، قم: توحید، (بی تا).
سپس گفته میشود که در صورت اثبات فرضیه هم خللی به دین وارد نمیشود زیرا نظریة تکامل دالّ بر وجود نظم در عالم است [۵۸]
مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ص ۱۵۳
[۵۹]
ناصر مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، ص ۲۶۱ـ۲۶۹
؛. [۶۰]
جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، ج۱، ص۲۰ـ۲۱، قم: توحید، (بی تا).
این نظر که مبتنی بر نوعی اثبات گرایی در فلسفة علم است، چه بسا از فضای پوزیتویستی که در آن سالها در ایران شناخته شده بوده، متأثر بوده است.همچنین با بر شمردن تعارضات نظریة تکامل کوشش شده که نادرستی این نظریه اثبات شود. [۶۱]
محمود احمدزاده هروی، بررسی نظریات حیات و تکامل، ج۱، ص۲۲۴ـ ۲۲۵.
[۶۲]
ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۵۶، .
در کنار اینها، تعمیم این نظریه به حوزة زندگی اجتماعی و بویژه اخلاقی نقد و رد شده است. [۶۳]
ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۶.
[۶۴]
عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، ج۱، ص۱۳۹ـ۲۰۳.
بعلاوه بر این مسئله نیز تأکید شده است که تعارض علم و دین اساساً مشکل کلیسا و مسیحیت با علم بوده است [۶۵]
ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، ج۱، ص۱۵۷ـ ۱۵۸، به کوشش حسین حقانی زنجانی، قم ۱۳۴۵ ش.
[۶۶]
مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج۱، ص۶۱ـ ۸۳، (تهران) ۱۳۷۰ ش.
و اسلام مشکلی با علم ندارد و نظریة تکاملی بر فرض صحت، تعارضی با دین اسلام پیدا نمیکند، زیرا تنها قسمتی از قرآن که ممکن است ظاهراً با نظریة تکامل تعارض داشته باشد، بخش ناظر به خلقت انسان است. حال آنکه از این بیان قرآن میتوان تفسیرهای دیگری داشت، چرا که اساساً زبان دین با زبان علم متفاوت است و زبان دین جنبة نمادین دارد. [۶۷]
مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، ج۱، ص۱۳۲ـ۱۳۳.
در آثار مختلف، از ترکیبی از نظریات مذکور استفاده شده و گاهی کوشش شده است برای حل مسئله کم وبیش از همة روشهای مذکور استفاده شود. [۶۸]
اصغر نیشابوری، بررسی و نقد نظریه های تکاملی.
[۶۹]
احد فرامرز قراملکی، موضع علم و دین در خلقت انسان.
۴.۳ - جمع بین نظریه داروین و آیات خلقتکسانی نیز کوشیدهاند با تحلیل و طبقه بندی آیات مختلف ناظر به مسئلة خلقت به نحو عام و خلقت انسان به نحو خاص نشان دهند که بیان قرآن از این مسئله به نحوی نیست که با هیچیک از این دو قول در تعارض قرار بگیرد، هر چند چه بسا در پرتو نگرشی نو، آیات ناظر به خلقت تکاملی صریحتر هم باشند. نمونة جالب توجهی از این کوشش، تکامل در قرآن اثر علی مشکینی است که بر اساس مبانی مذکور و باتوجه به قرآن و نیز احادیث مسئلة تکامل تبیین شده [۷۰]
علی مشکینی، تکامل در قرآن، ج۱، ص۵۷ـ۷۴،.
و گاه حتی مسائلی از قبیل ازدواج فرزندان آدم با یکدیگر، از طریق نظرگاهی تکاملی حل شده است. [۷۱]
علی مشکینی، تکامل در قرآن، ج۱، ص۵۱،.
۴.۴ - شبه علمی بودن نظریه داروینخارج از گفتمان رایج در میان عالمان فارسی نویس، ایرانیان دیگری نیز درباره نظریة تطور انواع بحث کردهاند از آن جمله سیدحسین نصر است که از منظر اندیشمندی «سنّت گرا» این نظریه را بزرگترین مانع فهم علوم و جهان بینیهای سنّتی دانسته [۷۲]
حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ص ۱۷۲
[۷۳]
حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ج۱، ص۲۷۰ـ ۲۷۱، تهران ۱۳۷۳ ش.
و آن را نظریه ای «شبه علمی» [۷۴]
حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ص ۱۳۲
معرفی کرده که در حال و هوای دنیاگرایی سدة نوزدهم به وجود آمده است [۷۵]
حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ۱۳۷۹ش، ص ۱۷۲
و صرفاً مبتنی بر مشاهدات علمی نیست، بلکه محصول عالَمی است که تلقی خاصی از ذات الاهی در آن پدید آمد و سلسله مراتب طولی عالم هستی به سلسله مراتب عرضی و زمانی تبدیل شد [۷۶]
حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ۱۳۷۹ش، ص ۲۵۴ـ۲۵۵
.بحث بر سر مسئلة تکامل و نسبت آن با قرآن و دین اسلام، که اوج آن در ایران در دهه های ۱۳۵۰ و ۱۳۶۰ ش بوده، در ایام اخیر و در پرتو نظریات جدید در حوزه های فلسفة علم و فلسفة دین و زبان دین کمتر رواج داشته و در مباحث نسبت علم و دین موردتوجه قرار گرفته است. منابع : (۲۶) فریدون آدمیت، اندیشة ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار، تهران ۱۳۵۶ ش. (۲۷) محمود احمدزاده هروی، بررسی نظریات حیات و تکامل، تهران (۱۳۵۷ ش). (۲۸) مهدی بازرگان، توحید و طبیعت و تکامل، (تهران) : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (بی تا). (۲۹) کارل لودویگ بوخنر، فلسفة نشو و ارتقاء، ترجمة علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۵۴ ش. (۳۰) محمود بهزاد، داروینیسم و تکامل، تهران ۱۳۵۳ ش. (۳۱) کنت ناتانیل تیلور، تکامل یا آفرینش، ترجمة سارو خاچیکی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۳۲) جمال الدین اسدآبادی، رسائل فی الفلسفة والعرفان، چاپ هادی خسروشاهی، رسالة ۶: الردعلی الدهریین، ترجمها عن الفارسیة شیخ محمدعبده، تهران ۱۴۱۷. (۳۳) اسداللّه خرقانی، رسالة تنقید مقاله دارونیستها، (تهران) ۱۳۳۸. (۳۴) عنایت اللّه بن ابوالحسن دستغیب روحی شیرازی، رسالة داروین و حکمای مشرق زمین، یا، سردارنامه، چاپ سنگی (بی جا، بی تا). (۳۵) مسعود رجوی، تبیین جهان: قواعد و مفهوم تکامل، (تهران) ۱۳۵۸ـ۱۳۵۹ ش. (۳۶) عبدالحسین زرین کوب، نقد ادبی: جستجو در اصول و روشها و مباحث نقادی با بررسی در تاریخ نقد و نقادان، تهران ۱۳۶۱ ش. (۳۷) جعفر سبحانی، داروینیسم یا تکامل انواع، قم: توحید، (بی تا). (۳۸) یداللّه سحابی، خلقت انسان، تهران ۱۳۵۱ ش. (۳۹) یداللّه سحابی، قرآن و تکامل، (تهران) : رسالت قلم، (بی تا). (۴۰) عبدالکریم سروش، دانش و ارزش، (تهران) ۱۳۶۰ ش. (۴۱) محمود طالقانی، پرتوی از قرآن، ج ۳، تهران ۱۳۵۸ ش. (۴۲) طباطبائی. (۴۳) محمدرضابن ابوالقاسم عشقی، سدة میلاد میرزادة عشقی، تدوین هادی حائری (کورش)، تهران ۱۳۷۳ ش. (۴۴) احد فرامرز قراملکی، موضع علم و دین در خلقت انسان، تهران ۱۳۷۳ ش. (۴۵) محمد قائد، عشقی، تهران ۱۳۷۷ش. (۴۶) م آ کرمیاتسکی، پیرامون پیدایش انسان، ترجمة حسین محمدزاده صدیق، تهران ۱۳۵۵ ش. (۴۷) احمد کسروی، در پیرامون روان، تهران ۱۳۴۲ ش. (۴۸) علی مشکینی، تکامل در قرآن، ترجمة ق حسین نژاد، (تهران) : دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (بی تا). (۴۹) محمدتقی مصباح، خلقت انسان در قرآن، به کوشش محمود محمدی عراقی، قم، (بی تا). (۵۰) مرتضی مطهری، علل گرایش به مادیگری، تهران ۱۳۵۷ ش. (۵۱) مرتضی مطهری، مقالات فلسفی، ج ۱، مقالة ۳: «توحید و تکامل»، (تهران) ۱۳۷۰ ش. (۵۲) ناصر مکارم شیرازی، آخرین فرضیه های تکامل، به کوشش حسین حقانی زنجانی، قم ۱۳۴۵ ش. (۵۳) ناصر مکارم شیرازی، فیلسوف نماها، تهران (۱۳۵۷ ش). (۵۴) محمدرضا نجفی اصفهانی، کتاب نقد فلسفة دارون، بغداد ۱۳۳۱. (۵۵) حسین نصر، جوان مسلمان و دنیای متجدد، ترجمة مرتضی اسعدی، تهران ۱۳۷۳ ش. (۵۶) حسین نصر، نیاز به علم مقدس، ترجمة حسن میانداری، قم ۱۳۷۹ ش. (۵۷) محمد نوری، «نخستین نقدهای متکلمان شیعه بر داروینیسم»، فصلنامة کتابهای اسلامی، سال ۱، ش ۲ (پاییز ۱۳۷۹). (۵۸) اصغر نیشابوری، بررسی و نقد نظریه های تکاملی، تهران ۱۳۶۷ ش. (۵۹) صادق هدایت، سایه روشن، تهران ۱۳۵۶ ش. ۵ - پانویس
۶ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «جهان اسلام و نظریة تکامل الف) مواجهة ایرانیان با نظریة تکامل»، شماره۳۷۸۴. ردههای این صفحه : آفرینش | آفرینش انسان | افعال الهی | علم و دین | کلام جدید | مقالات دانشنامه جهان اسلام
|